یا حسین
شد قطع دو دست نازنینات عباس(ع)
جزء عشق مگر چه بود دینات عباس(ع)
در یاوری عشق برون آمده بود
دستان خدا ز آستینات عباس(ع)
یا حسین
شد قطع دو دست نازنینات عباس(ع)
جزء عشق مگر چه بود دینات عباس(ع)
در یاوری عشق برون آمده بود
دستان خدا ز آستینات عباس(ع)
یا ثارالله
پرسیدن چرا؟!
72 هفتاد و دو دلیل آوردی...................
.................. جهان مجاب شد!
بسمه تعالی
رضا آباد روستایی است در جنوب شرق انار و امین شهر با فاصله 3کیلومتری امین شهر در جاده امین شهر به رسول آباد و بیاض و تقریباً خالی از سکنه شده و امروز چند خانوار افغانی در آنجا ساکن هستند . و بیشتر ضبط های پسته حسین آباد در اینجا واقع شدهاند بعلت نزدیکی به شهر و داشتن امکانات ایجاد انبار و....
این متن از کتابی است از:
وزارت دفاع ملی
سازمان جغرافیائی کشور
اداره جغرافیائی
بنام:
فرهنگ جغرافیائی
آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران
انار
جلد94- چاپ یکم
برگ NH-40-5سال 1358(در داخل جلد 1357)
البته قابل ذکر است که آنچه بعنوان تعداد جمعیت و... که در این کتاب آمده و آنطور که در مقدمه این کتاب آمده مربوط به گروهی پژوهشگر است که در سال 1353 در فارس سرگرم کار شده و نتیجه کار آنها 138 جلد شده که طبق یک نقشه راهنما(شکل در پستهای قبل آمده است) میباشد که هیچ مبنای اهمیتی قابل ذکری برای نقاط نیست بدین جهت این مجلد هم که بنام انار ثبت است فقط میتوان مرکزیت نقطه را مشخص کند نه اهمیت جمعیتی دارد نه اهمیت تقسیمات کشوری. برای پیدا کردن هر نقطه یا شهر و آبادی ما ماید در نقشه محل آنرا و سپس براساس حروف الفبا آنرا میتوانیم پیدا کنیم.
لذا این مجلد کتاب شهر شهربابک و روستاهایی از رفسنجان و ... را در بر گرفته است.
دیگر نقاط جغرافیایی از قبیل دشت و رود و کوه و.... در همان روستاهایی که کنار آن است توضیح داده شده است.(در مورد رضا آباد بدون هیچ دخل و تصرفی از این کتاب در صفحه ?1ال ?1 چنین بیان شده است). حتی با اینکه رسمالخط کتاب به من نمیخورد و ... برای امانت با سختی سعی کردم عین نوشته در آید( با این حال پرانتز سبز از من است) مثل چسباندن حروف و غیره در آینده من در نوشته جدید توضیحات و اشتباهات این متن را میآورم و علل آنرا بررسی میکنم امیدوارم که فرصت اجازه دهد.
اما رضا آباد در این کتاب:
رضا آباد RREAABAD
ده از دهستان انار، بخش حومه، شهرستان رفسنجان، استان کرمان
طج(طول جغرافیایی) َ22 55ْ، عج(عرض جغرافیایی) 50َ 30ْ، ارتفاع م(ارتفاع متوسط)1400متر.کویری، گرم خشک در 10 ک م(کیلومتری) جنوب خاوری انار .
جمعیت: 8 خانوار سرشماری????(????ه.ش)64تن.
زبان: فارسی
دین:اسلام؛ شیعه
کار و پیشه:کشاورزی،باغداری و فرشبافی،فرشها با طرح کاشان و اصفهان.
کشت:آبی؛ آب از کاریز و چاه نیم ژرف.
فرآوردهها: گندم،پنبه و پسته.
رستینیها: درختان اسکنبیل؛در پوشش گیاهی برای چرای دام.
مردم این آبادی از دبستان وشرکت تعاونی روستایی حسین آبادربهره میگیرند.
بنام الله
شاید یکی از سوالات در ذهن همه ما مفهوم شرک و کفر و اسلام باشد.
هم معنی بودن شرک و کفر یا کافر و مشرک در ذهن ما وجود دارد.
هرچند در ذات این کلمات و افراد یک چیز است اما از نظر معنی اینها یکسان نیستند
علت این ذهنیت هم بکار گرفته شدن این دو با هم است مثلا زیاد بکار میرود کفار و مشرکین صدر اسلام یا مشرکین و کفار قریش ، قریش مشرک کافر، سپاهیان مشرک و کافر مکه، حمله بر کافران و مشرکان و .....
اما یک ذهنیت دیگر اینکه کسی را که کافر میدانیم که خدا را قبول نداشته باشد یا مشرک هم همین معنی را میدهد.
اما باید دانست که چنین نیست بلکه کافر و مشرک نیز خدا را قبول دارند پس این ذهنیت و این معانی از کجا در ما رسوخ کرده بنظر میآید که ذات کلمه اینرا میرساند نه معنی آن!
بهتر دیدم که این کلمات را معنی کنم
کفر یعنی اعتقاد به اینکه خداوند انسان را مجبور آفریده است!
شرک یعنی اعتقاد به اینکه خداوند امر را به انسان تفویض کرده است!
پس کافر کسی است که معتقد است انسان را در این دنیا مجبور بوده و هیچ اختیاری از خود ندارد حالا اگر ظلم کند این را خدا خواسته و اگر عادل باشد و.... اینها را خدا به او داده است و او در تغییر آن هیچ راهی را ندارد هرچه میکند آن است که خدا در او ایجاد کرده است!
اما مشرک بر عکس این را میگوید یعنی او معتقد است که خداوند اختیار را به انسان تفویض کرده است پس او در این دنیا آزاد است که هرچه بخواهد بکند
و اینجاست که نتیجه قهری از درون این دو کلمه بیرون میآید که انسان مشرک همان کافر میشود و این دو یک معنی را برای انسان متبادر میکنند
پس در اینجا مسلمانان و دیگر افرادی هم پیدا میشوند که با اینکه احکام اسلام را عمل میکنند به نوعی به خداوند کفر یا شرک میورزند که این مطلب خود سر دراز دارد که باید در اینجا از آن صرف نظر کرد.
اگر خداوند تفویض نموده باشد پس انسان در احکام شریک خداوند است و او از خود حکم میراند و میتواند عدل و ... خود تعریف کند و انجام دهد کسی از او سوال نخواهد نمود چون تفویض صورت گرفته است.
در شق دوم که انسان را مجبور میداند یعنی کفر باز انسان از خود اختیاری ندارد پس مسئول نیست و باز برای اعمال انسان هیچ سوالی باقی نخواهد ماند.
از دو مفهوم گفته بین آن را اگر معنی توان کرد اسلام و مسلمانی استخراج خواهد شد
یعنی مسلمان کسی است که در انجام اوامر خداوند و واجبات و ترک محرمات انسان را مختار بداند
یعنی کسی که معتقد باشد که انسان در انجام واجبات و ترک محرمات دارای اختیار است، این معنی اسلام راستین که همان دین وسطاست را میرساند
یعنی راه راست و مستقیم انجام تکلیف است براساس اختیار پس انسان در برابر اعمال خود اختیار داشته و مسئول است
و در جهان دیگر باید پاسخ گوی اعمال خود باشد
اگر به علم خداوند اشاره دارید از آن طریق میخواهید به جبر و اختیار و تفویض مسائلی را مطرح کنید بهتر است مطلب تفاوت بین علم و معلوم را در نظر بگیرید.
پس میتوانید آنرا در پست علم و معلوم بخوانید
در مورد شرک یکی از بیانات خیلی ظریف این است شرک همچون حرکت در شب موری است در روی سنگ سیاه و سخت! این جمله نشان از نفوذ شرک است در هر کار یا عبادتی که انسان انجام میدهد و از طرفی نشان میدهد که انجام کار و عبادت خالص برای خداوند بسیار کار سختی است.
خدا کند خداوند خودش امور ما را اصلاح و خالص گرداند