سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آج

سید علی خامنه‌ای بسم الله الرحمن الرحیم

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است

جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده‌ام فغان

بانگ جرس به شوق منزل رسیدن است

دستم نمی‌رسد که دل از سینه برکنم

 باری علاج شوق گریبان دیدن است

شامم سیه‌تر است ز گیسوی سرکش‌ات

خورشید من برآی که وقت دمیدن است

شعری از مقام معظم رهبری

بوی تو ای خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

بگرفت آب و رنگ ز فیض حضور تو

هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی‌کنم

تقدیر غصّه‌ی دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزی"امین" سزا لب حسرت گزیدن است

سیدعلی خامنه‌ای


یا حق الیقین

از زمانی که در میدان تحریر مصر تجمعات بر ضد نامبارک شروع شد می‌رود که یکسال بشود.

و این یعنی اینکه بعضی از خواسته‌های انقلابیون ببار نشسته اما زمانی نگذشت که این خواسته بحق مردمی دیگر کشورهای عربی در دست خودکامکان را گرفت.

یکی از این کشورها بحرین بود همین بحرینی که زمان زیادی از جدا شدنش از ایران نمی‌گذرد(سال 1350 شمسی)برای غارت بیشتر باید دست یک اقلیت وهابی از آل سعود بنام آل خلیفه بی‌افتد

چون روباه پیر می‌خواست.بحرین

و شاه ایران هم آنرا بقول خودش عروس کرد.

و حالا مردم شیعه این کشور بدست حکام جایر و پلید دست نشانده انگلیسی کشته می‌شوند.

مردم هیچ حق انتخابی ندارند همانطور که می‌دانیم حق انتخاب و حقوق بشر از نظر غرب و روباه پیر یعنی تامین منافع آنها!

حق مردم بحرین در این میان یعنی فقط سکوت و دیدن چپاول کشورشان و منابع‌اشان بدست یک عهده وهابی که خود را حاکم مطلق این کشور بدانند.

دنیایی که در آن حق انتخاب حاکم وجود ندارد برای ما که هر سال انتخابات داریم تقریباً بعید بنظر می‌آید

ولی این یک امر محال نیست و امروز وجود دارد و تعجب هم ندارد همه هم می‌دانند که دنیایی وارونه ساخته شده است.

با شعارهای زیبای حقوق بشر،دمکراسی و.....

اما اینها جز یک پوسته و یک پوشش برای چپاول و برای فشار بر مخالفان و غیره چیزی نیست.

مردم بیدار شده عرب و غیر عرب دهان باز کرده‌اند و حق انتخاب را مطالبه می‌کنند

اما حکام دستنشانده غربی گلوله و گاز فلفل و اشک‌آور و خفه کننده تقدیم می‌کنند

جزیره دیگر نمی‌تواند با این حکام بسر کند

چه یمن و چه بحرین

حکام باید برای خود فکری کنند.

هنوز خبر شهادت کودک 5 روزه منتشر نشده که حمد آل خلیفه با کامرون در کاخ های بریتانیا دست در دست هم برای فروش سلاح ضد شورش و کشتار بی‌گناهان قرارداد می‌بندند آیا این حرکتها و این خنده‌ها می‌تواند سلاطین مستبد را نجات دهد.

بنظر من حاکمی که خون مظلوم حق طلبی را بزمین بریزد ادامه نمی‌یابد هرچند که بخندد و قرارداد و پیمان با شیطان ببند.

حقی که امروز در بحرین مطالبه می‌شود همان حقی است که مردم ایران در سال1357 مطالبه کرد و به آن رسید

و بحرینی‌ها هم بزودی به آن خواهند رسید

مردم بحرین هم باید متوجه باشند که نتیجه مبارزه آنها دست‌یافتنی است و هرچه گرانتز بدست آید سخت‌تر از دست می‌رود.

همانطور که در مصر زود بدست آمد ولی هنوز تا رسیدن به حق باید با یک عده دیگر از مستبدین مبارزه کنند هنوز برای دسترسی به حق خود باید برگردند به میدان تحریر و حق خود را و سرنوشت خود را درخواست کنند.

روزی که فجری از سپیده بدمد و دیوی دیگر سرنگون شود دیری نخواهد پایید اانشاءالله.

خداوندا!  ظالمان حاکم بخصوص آل سعود و آل خلیفه و علی عبدالله صالح را هر چه زودتر نابود

و پشتیبانان آنها بخصوص اسرائیل و غرب را در مشکلات خود آفریده فرو ببرد

آمین یا رب‌العالمین


یاشافی

فواید شگفت انگیز زرشک

http://www.apam.ir/wp-content/uploads/2011/12/zereshk02-300x248.jpg

از جمله فواید بی نظیر زرشک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
? – صفرا بر و مسهل است.
? – کبد را پاک و تقویت می کند.
? – اعمال دستگاه گوارش را منظم و سوءهاضمه را از بین می برد.
? – بی اشتهایی را برطرف می کند.
? – برای درمان یبوست مفید است و به درمان زردی و یرقان کمک می کند.
? – مصرف آن برای افرادی که به نقرس و روماتیسم مبتلا هستند توصیه می شود.
? – مبتلایان به ورم طحال نیز می توانند از این گیاه کمک بگیرند.
? – ریشه و ساقه زرشک برای درمان واریس مفید است.
? – سوزش ادرار را برطرف می کند.
?? – فشار خون را پایین می آورد.

یا مشهود

قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش، در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
****
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو، ساده ترین راه حسین است

سخن21    سخن20   سخن19   سخن 18  سخن17   سخن16   سخن 15   سخن14   سخن 13  سخن12   سخن11  سخن10    سخن9   سخن8  سخن ?  سخن ?   سخن?   سخن?     سخن3    سخن?     سخن1   


بسم الله الرّحمن الرّحیم
شعر زیر از حسان(حبیب اله چایچیان) آمده است:
خیمه ماه محرم زنده شد در دل ما                
 باز نام تو بود زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی                    
 عشق شیرین تو آغشته به آب و گل ما
مکتب خلقت ندارد چون حسین(ع) آموزگاری            
 این چراغ آسمانی نو انسان ساز دارد
مات 72 ملت از دو و هفتاد اویند                    
 در کجا فرمانده 6 ماهه یک سرباز دارد؟
محبوب خدا حسین(ع) و مطلوب حسین(ع)            
 سر بر نی و تاج سر هر خو حسین(ع)
با نیزه و تیر و سنگ، مضروب حسین(ع)                
 مجروح لبش زی ضربت چوب، حسین(ع)

شعری که به عرض می‌رسد مربوط به جانگدازترین لحظات عاشورا – غروب عاشورا و غارت خیام – است.
کربلا تیره گشت و پر آشوب                    
 کرد عمر حسین(ع) چونکه غروب
گرد غم شد بر آسمان ز زمین                    
 آسمان خون گریست زین آشوب
شد گِل آلود و سرخ، آب فرات                    
 و احسینا نوشت وقتِ رسوب
پهنة کربلا به خود لرزید                        
 چونکه بنیاد عقل شد مخروب
زیورِ عرش بر زمین افتاد                        
 آن خدای یگانه را محبوب
اسبِ بی صاحب حسین(ع) آمد                    
 حال راکب عیان از این مرکوب
خون چکان، سر به زیر و شیحه زنان                 
 پای کوبان و زین او مغلوب
وه که در دست بدترین بدان                    
 کشته شد مرد خوبتر از خوب
مرگ یک زندگانی ابدیست                    
 هر که را خدا بود مطلوب
در حقیقت، حسین(ع) غالب شد                    
 وان گنه پیشه ظالمان مغلوب
آه از آن دم که لشکرِ دشمن                    
 حمله ور شد به خیمه وقت غروب

علامه امینی(ره) فرمود: حضرت سید الشهداء علیه السلام، خیام را طوری تعبیه کرده بود که خاندانش محفوظ بمانند و فقط یک راه باریکه‌ای بود که از آنجا به خیمه تشریف می‌برد و بعد به میدان می‌رفتند. وقتی به خیمه حمله شد اسبهای دشمن از همین باریکه راه وارد خیام شدند و پایکوبی کردند. اطفال حسین(ع) هم از همین راه باریک می‌خواستند به طرف بیابان فرار کنند.

صد یک ماجرای این غارت                    
 نبود در کتابها مکتوب
با همه کوششی که دشمن کرد                     
 معجز زینبی(س) نشد مصلوب
آتش افکند بر حریم امام(ع)                    
 قوم نادان و گمره و مغضوب
بر سر تشنگان دشتِ بلا                        
 ریخت باران سنگ و آتش و چوب
خاندانی که بود پرده نشین                    
 محترم، سایه پرور و محبوب
شده پراکنده در بیابانها                        
 خسته و دلشکسته و مرعوب
تا که شد نور زینبی(س) جاذب                    
 وان پراکندگان به دو مجذوب
لیک زینب(س) نیافت هر چه شمرد!
 دو تن از کودکان در آن آشوب
خفته و جان سپرده در بن خار                    
 با لبی خشک و دیده‌ای مرطوب
یک دل و اینهمه پریشانی!                     
 مات و حیران ز صبر او ایوب
آفرین بر شجاعت زینب(س)                    
 پیشِ آن ضربه‌های طاقت کوب
حجت بن الحسن(عج) همیشه « حسان »            
 گرید از یاد عمه مضروب

پایان بخش عرضم جدیدترین شعر من است، زبان حال حضرت زینب علیها سلام است. همه شهداء و حتی حضرت سیدالشهداء(ع)، یک روز بود هر چه بود سختی هایشان ولی بمیرم، زینب علیها سلام هم آن عاشورا را، هم کوفه و هم شام و تمام مصایب اسارت را تحمل نمود. زبان حال حضرت زینب(ع) است در میان خیمه‌های سوزان بعد از غارت.

به دشت کربلا جمعی پریشان ماند و من ماندم            
 فراز نیزه‌ها آوای قرآن ماند و من ماندم
منِ غارت زده، خسته، ز هر سو راه من بسته            
 ز یاران خیمه‌ها خالی، بیابان ماند و من ماندم
بگوش من طنین افکن، صدای اکبر(ع) و قاسم(ع)            
 که دایم اشک ریزانم، به دامان ماند و من ماندم
مشکل ترین لحظات خانم زینب(س) وقتی بود که آن دختر خردسال حسین(ع) عمه‌اش را سؤال پیچ می‌کرد.
دلم خون شد خداوندا از این اشک عزاداران                
 به دنبال پدر، یک طفل گریان ماند و من ماندم
به خاک و خون دو بازوی بلند و پرچم و مشکی(کنار نهر علقمه)    میان شعله‌ها،  یک فوجِ عطشان ماند و من ماندم
ز تیری بسته شد راه گلوی تشنه لب، اصغر(ع)            
 رباب از این جفای خصم، حیران ماند و من ماندم
ز طوفان بلا گلهای سرخ من، همه پرپر                
 از این طوفان مرا یک سر و عریان ماند و من ماندم
به هم پیوست جوشان چشمه‌های خون و دریا شد            
 در آن گردابه‌ها گل، موج و طوفان ماند و من ماندم

نمانده طاقتم دیگر که ببینم قتله گاهش را                
 برفت و این دل بی تاب و سوزان ماند و من ماندم
معمولاً اگر خرمنی گل باشد(در یک محلی) بعد این خرمن گل را ببرند، عطرش می‌ماند، بوی خوشش می‌ماند.
 لذا پایان عرضم است، زبان حال حضرت زینب(س).
« حسان » گویی که این مصرع زبان حال زینب(س) بود.         
 تهی شد با غم از گل، عطر جانان ماند و من ماندم

صلی الله علیک یا ابا عبدالله و رحمه الله و برکاته.
اَللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍٍ و ال مُحَمَّدٍ