سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آج

   بنام جلا بخش قلبها  

 

بگذر ای خواجه و بگذار حرامست اینجا

که برون شد دل سرمست من از دست اینجا

 

چون توانم شد از اینجا که غمش موی کشان

دلم آورد و بزنجیر فرو بست اینجا

 

دل خسته من کجا آرامش کنم

 

تا نگوئی که من اینجا ز چه مست افتادم

هیچ هشیار نیآمد که نشد مست اینجا

 

کیست این فتنه نو خاسته کز مهر رُخش

این دل شیفته حال آمد و بنشست اینجا

 

دل مسکین مرا نیست در اینجا قدری

زآنکه صد دل چو دل خسته‌ی من هست اینجا

 

دوش کز ساغر دل خون جگر میخوردم

شیشه ناگه شد از دستم و بشکست اینجا

 

نام "خواچو" مبر ای خواجه در این ورطه که هست

صد چو آن خسته دلسوخته دَرشست اینجا

 

* خواجوی کرمانی *